孤独 - تنهایی

ساخت وبلاگ
یادمه اولین وبلاگم رو اول راهنمایی درست کردم،وبلاگی که الان برای خودم هم فراموش شده ست ولی هر روز براش وقت میذاشتم. با روی کار اومدن شبکه های اجتمایی و تولید محتوا های ویدیویی، وبلاگ نویسی کم تر شده. 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sakura3 بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1399 ساعت: 2:52

چند روز گذشته حوصله فعالیت داخل پیجم رو هم نداشتم، دلم میخواد تا یه مدت حرفی از اینجا نزنم ببینم کی از اون سمت میاد.

دلم میخواد خیلی بیشتر برای خودم بنویسیم ،از خودم بنویسیم.
به هرحال یه روزی ، یکی یه جوری این حرف ها رو ممکنه بخونه، نمی دونم دوستی یا غریببه ولی سلام!

孤独 - تنهایی...
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sakura3 بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1399 ساعت: 2:52

  آن چه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند! تو مو می بینی و من پیچش مو! بعد از کسب تجربه و پاره کردن لباس ها، وقت حرف هایی سنگینی که باعث بشه مریدان جامه بدرند میشه. این افکار رو تا قبل کرونا بیشت 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sakura3 بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1399 ساعت: 2:52

+ nhkworld گوش میدم و از خبر صحبت کردن آبه و روحانی حس خرسندی می‌کنم. (البته همین نه بیشتر! :دی ولی خدایی چایلدیشه که لبخند میزنم ناخودآگاه!! :دی)

+ اعدام علنی؟ احمقانه است! احمقانه و بیخردانه و خیلی کلمه‌های دیگه! نمی‌فهمم تفکر پشت این حرکت رو اصلاً! 

孤独 - تنهایی...
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : چایلدیش,ماجرا, نویسنده : 7sakura3 بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 5:27

+ دراز کشیده یادم میاد امشب یک ساعت اضافه دارم. احتمالا کلی داستان رو نگه داشتم برای این یک ساعت اضافه. قدیم‌ترها که رادیو پیام می‌شنیدم رشید این ساعت بیست و پنج رو نعمت می‌دونست. همیشه فال‌های حافظش رو میگذاشت برای حدفاصل یازده و نیم تا دوازده. شب سی و یک شهریور اما دو تا فال حافظ میگرفت. میگفت امشب یک ساعت اضافه داریم و میشه دوبار با حافظ مشورت کنیم.  + خسته‌ام. این دو روز همه‌اش در تکاپو گذشت.  孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sakura3 بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 5:27

+ هم سخنران خوبه. هم زودتر از بقیه‌ی جاها مراسم شروع میشه. هم به طرز خوبی مسیر برگشت نزدیکه. فکر می‌کنم به من فکر کردی حتماً که اینجور انتخاب‌هایی گذاشتی. چه لبخندی.  + مسجد دانشگاه تو شب، وسط بازی بچه‌ها، تو اوج دعا، زیر نور سبز و آبی و نوارهای قرمز و سبز اویز از درخت‌ها ... عاشقش میشم. طول کشید و حتی دیر شد اما بالاخره حس کردم به یه جای دیگه تعلق پیدا کردم.  + خوند:‌  عاشقی را قابلیت لازم است طا 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sakura3 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 5:27

نوشته‌های الی رو که می‌دیدم یا نوشته‌های خیلی قدیم خودم رو (وقتی تازه وارد دانشگاه شده بودم) کمی دلم هوای این رو میکرد که یک طورهایی از روزمره‌ها فاصله بگیرم و قل‌قل-طوری (چه‌قدر پارسال این کلمه رو به کار می‌بردم :لبخند حتی کلمه‌ها ه برای من هیستری‌های خودشون رو دارن.) ادبی بنویسم. اما نمیشه! انگار اون سبک از هاله برای همیشه خداحافظی کرده و رفته. انگار مخصوص زنگ انشا و دلتنگی‌های شکل سال اولی‌ها ب 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : خاطر,سنگفرشی,میرساند, نویسنده : 7sakura3 بازدید : 257 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 23:36

+ کم پیش میاد روزی که حوصله‌ی نوشتن نداشته باشم که هیچ، موضوعی هم نداشته باشم واسه نوشتن. :/  + شاید به این خاطره که امروز از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود-طوری، میگذره. + پرستو میگه آخر هفته بریم یه تور یک روزه. جشنی چیزی بگیریم واسه خودمون قبل شروع فاز بعدی. بعید میدونم امکان‌پذیر باشه.  + کلی با هدی صحبت می‌کنم. با فاطمه و سحر تلفنی. کلی میگیم و می‌خندیم. سحر حتی بغض می‌کنه. فاطمه میگه خنده‌هامو 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : کاملاً,روزمره, نویسنده : 7sakura3 بازدید : 108 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 23:36

+ لا أجِدُ مَفرّاً مِمّا کانَ مِنّی  + بوی مشک ختن از باد صبا می‌آید / این چه بادیست کزان بوی شما می‌آید  + اتفاق شکل یک قورباغه است. این رو از یک کتاب دزدیم (اسمش بود یک قطعه پیتزا برای ذوزنقه‌ی گمشده یا همچین چیزی). همه‌ی روزها همینجورن. شکل یک قورباغه که آروم آروم بالغ میشن و دست و پا در میارن. قورباغه تصویر بدیه وقتی میتونست پروانه هم باشه؟ نه اینجوری نیست. هیچوقت یک قورباغه رو زود قضاوت نکن 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : قورت,دادن,غروب,جمعه, نویسنده : 7sakura3 بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 20:18

+ آدم به ترس‌هاشم عادت میکنه. شنبه چتی از پرستو خواستم کمکم کنه دیگه از گربه نترسم. کلی خندید بهم و گفت یک گربه میگیره دستش میاره من نازش کنم!! تا ترسم رو فراموش کنم. بعدشم سعی کرد ریشه‌یابی کنه ببینه ترس من از کجا شروع شده؟ بهش گفتم که شادی هفت هشت تا گربه داشت (شادی دوست صمیمی کودکی من یعنی از پنج سالگی! و همسایه‌ی دیوار به دیوارمونه) اما از وقتی یادم از گربه‌هاش می‌ترسیدم، فکر نمی‌کنم به اون ر 孤独 - تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت 孤独 - تنهایی دنبال می کنید

برچسب : اسمش,عادت,کردنه, نویسنده : 7sakura3 بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 20:18